دعای مادر
دعــای خـیـر مــادر 2
نخوندن سرود ملی 6
دعــای خـیـر مــادر 2
نخوندن سرود ملی 6
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸بسیج لشکر مخلص خداست. امام خمینی(ره) 🔸بسیج عطری آسمانی دارد و پایگاهی برای مُشتهای گره شده است، بسیج حنجره ای سوزان برای سرودن حماسه های سترگ است. بسیج سپاهیست مسلّح و مجهز به ایمان و عشق و ریسمانیست برای بالا رفتن از پله های آسمانی. 🔸شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلامالله علیه) نقش تعیین کننده دارد. 🔸ملاک و مبنا برای معرفت بسیجی، #تفکر_بسیجی_است که ما را میتواند به گوشههایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد. 🔸بی تردید دانش آموزان و فرهنگیان و طلاب بسیجی با پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و پیشرفت های علمی و فکری خود، زمینه ی رشد و تفکر بسیجی را در مراکز علمی فراهم نموده و در حال حاضر با خلاقیت و نوآوری با تکیه بر این تفکر به پیشرفت های عظیم علمی در سطوح مختلف دست یافته و خواهند یافت.
✍امام صادق (ع) فرمودند
✅دعای چهارکس مستجاب نمیشود :
کسی که در خانه بنشیند و بگوید : خدایا روزی مرا برسان ، که خدا به او میگوید : آیا دستور ندادم که پی روزی بروی و تلاش کنی.
مردی که مغلوب زنش شده است ، که خداوند می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار نکردم ؟
فردی که دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه کند و گوید : خدایا روزیم را برسان که خداوند میفرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و اسراف نکن ، سپس این آیه را خواند : بندگان خدا کسانی هستند که هنگام انفاق اسراف نمی کنند و بخل هم نمی ورزند بلکه میان این دو راه میانه را میگرند.
مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون آنکه سندی بگیرد خداوند میفرماید : مگر تو را دستور ندادم که شاهد بگیری
✍️ پیامبر اعظم (ص) فرمودند:
زمانی بر امت من فرا رسد که به چهار
چیز علاقمند شوند و چهار چیز را فراموش نمایند؛ اینها از من بیزارند و من هم از آنها بیزارم، آنها عبارتند از:
1⃣ به دنیا دل ببندن
و آخرت را فراموش کنند؛
2⃣ به مال علاقهمند شوند
و حساب را از یاد ببرند؛
3⃣ قصرها را دوست بدارند
و قبرها را از یاد ببرند؛
4⃣ خود را دوست دارند
ولی خدا را فراموش کنند.
📚 منبع.مواعظ العددیّه
زنگ خطری برای زنان و جامعه ایرانی
زن ایرانی که همیشه جایگاهی رفیع داشته و در مقام مادر، همسر و در نقشهای آموزشی و پرورشی و فرهنگی و تا حدودی سیاسی و اقتصادی در سطح جامعه حاضر شده است؛ اما متاسفانه در اتفاقات اخیر با تبلیغات گسترده رسانه های بیگانه و برخی سلبریتی سعی در استفاده ابزاری از زنان در هر نقش پیش پا افتاده و تشریفاتی و نقش تهییج کننده در آشوبها و اغتشاشات را داشتند.
جدا از اتفاقات اخیر این قضیه از مدتها پیش به صورت خزنده به عناوین مختلف در جریان بوده است که متاسفانه مشکلات اقتصادی و ضعف نهاد های فرهنگی در ده سال گذشته آنرا تشدید نموده است.
زنان، بزرگترین قربانیان این تغییر و تحول شیطانی هستند، زنان، تبدیل به وسیلهای خواهند شد که کمپانیها، سود جویان بین المللی اقتصادی و سیاسی برای رسیدن به اهداف شومشان از آنها، استفاده میکنند؛
تبعات استفاده ابزاری از زنان برای جامعه بسیار سنگین است. این اقدام موجب میشود تلقی جامعه از زن هر روز پستتر از قبل شود و این زنگ خطری برای جامعه مسلمان ایران و زنان ایرانی است.
اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ
و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیری شد و تویی یاور و شکوه بسوی تو است
الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی
و اعتماد و تکیه ما چه در سختی و چه در آسانی بر تو است خدایا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانی که پیرویشان را بر ما واجب کردی و بدین سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندی به حق ایشان به ما گشایشی ده فوری و نزدیک مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی
چشم بر هم زدن یا نزدیکتر ای محمد ای علی ای علی ای محمد مرا کفایت کنید
فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ
که شمایید کفایت کننده ام و مرا یاری کنید که شمایید یاور من ای سرور ما ای صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ
الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت
السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ
همین ساعت هم اکنون زود زود زود ای خدا ای مهربانترین مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرّکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرّب به خداست که او را به کار وامیدارد و بس. این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی میتواند، به آن برسد که غرق در محبّت خدا باشد، به حدّی که در دلش برای محبتهای دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده میکند، به خاطر لذّت بردن از آنها نباشد، بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، به دست آورد.
چگونه مخلص شویم؟
برای رسیدن به اخلاص، باید در بینش و اعتقاد و باورهای دینی دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است.
اگر باور داشته باشیم که:
انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستی و هدف آفرینش است،
طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش میدهد و حتّی کارهای جزئی را در صورت نیّت پاک، اجری بزرگ میدهد،
هیچ کار کوچک و بزرگی در حساب خدا گم نمیشود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید،
خداوند، کارهای فاسد و عیوب ما را میپوشاند و خوبیهای ما را آشکار میسازد،
ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتی است که انسان، «دنیا» را بهای خود قرار دهد.( نهجالبلاغه، خطبه 32)
در قیامت، همه واسطهها و شفیعها از کار میافتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود میبخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّتهایشان دل میبندیم، کاری ساخته نیست و هر فردی نتیجه کار خود را میبیند و محصول خویش را درو میکند
مشتری اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله میکند و با او طرف حساب است،
هر چه داریم از خداست، او «ولیّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست،
انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمیتواند داشته باشد،( سوره احزاب، آیه 4) یا خدا دوستی یا دنیاطلبی، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا،
دنیا، شکوفهای زودگذر است، غنچهای است که برای کسی باز نشده و به کسی وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالای غرور و متاعی اندک به حساب آورده است،
در قیامت، همه واسطهها و شفیعها از کار میافتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود میبخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّتهایشان دل میبندیم، کاری ساخته نیست و هر فردی نتیجه کار خود را میبیند و محصول خویش را درو میکند.
ریاکاران، اگر در دنیا هم مردم را فریب دهند، ولی در آخرت رسوا خواهند شد و اعمال خود را بر باد رفته و تباه خواهند دید.
آری، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، به خلوص نزدیکتر میشویم و کمتر برای غیر خدا کار میکنیم و نظر و پسند مردم، برای ما مهمّ نخواهد بود. محرّک و انگیزه قویتر ما، این خواهد شد که خدا میخواهد و خدا میپسندد و خدا پاداش میدهد.
اگر ما خدا را نمیبینیم، او که ما را میبیند.
اگر عذابی هم در کار نباشد، به خاطر نعمتهای او، باید شکرگزار باشیم و خالصانه عبادت کنیم و از نافرمانی بپر هیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد.
جهان، سفره گسترده نعمتهای الهی برای ماست، رو به دیگران کردن و ریا و تظاهر نمودن، ناسپاسی در برابر خدای رحمان و نعمتهای بی پایان اوست. عبادت را، حتّی نه برای رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه به خاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت میکرده است.
کسی به مقام اخلاص میرسد که به مرحله یقین رسیده باشد. و به تعبیر حضرت علی علیهالسلام اخلاص، میوه یقین است:
«الاخلاص ثمرة الیقین» ( فهرست غررالحکم، واژه اخلاص)
اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهای ما را میبیند و از نیّتهای قلبی ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضای او در مقابل دنیای زودگذر، ارزش بیشتری دارد، … بیشتر و سریعتر به اخلاص میرسیم و دیگر از دیگران، توقّع تعریف و ستایش و چشمداشت تقدیر و تشکّر نداریم.
آن گونه که خانواده امیرالمؤمنین، به خاطر خدا سه روز، افطار خود را به یتیم و اسیر و مسکین بخشیدند، بی آنکه امید سپاس و توقّع تشکّر داشته باشند،( سوره انسان، آیه 9) خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه آنان، سوره «هل اتی …» را نازل کرد و از آن اهل بیت، تجلیل نمود.
انسان مخلص، در راه انجام وظیفه، با تعریف یا انتقاد مردم، کند یا تند نمیشود.
بی توجهی مردم، او را دلسرد و پشیمان از کار نیک نمیسازد.
هر کار را به خاطر ادای تکلیف شرعی انجام میدهد،
به خاطر نظر این و آن، برنامههایش را متفاوت نمیسازد.
مال و مقام، مانع او از اجرای فرمان خدا نمیشود، ظاهر و باطنش یکی است.
در راه خدا و دین، ملامتها و بیمهریها را تحمّل میکند.
از تعصّب و خودخواهی به دور است،
به کارهای اشتباه، اصرار نمیکند و ادامه نمیدهد.
مطیع «تکلیف» است، نه مجری دلخواه خود یا پسند مردم!
علی ـ علیهالسلام ـ در این باره فرمود: «ثمره العلم إخلاص العمل» اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است. یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر میشود. و نیز فرمود: «اخلاص العمل من قوّه الیقین…»
دستورالعملی از معصومین
در سخنان پیشوایان معصوم، راههایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر میکنیم؛
الف ـ قطع طمع از غیر خدا
امام باقر ـ علیهالسلام ـ در این باره میفرماید:
«بنده، پرستشگر واقعی خدا نمیشود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند میفرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را میپذیرد.»( مستدرک الوسائل، ج 1، صفحه 101، آل البیت)
ب ـ افزودن بر علم و یقین
علی ـ علیهالسلام ـ در این باره فرمود: «ثمره العلم إخلاص العمل» ( شرح غررالحکم، ج 3، صفحه 332)
اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است.
یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر میشود. و نیز فرمود: «اخلاص العمل من قوّه الیقین…» ( همان، ج 1، صفحه 343 )
اخلاص عمل از قوت یقین است.
ج ـ کم کردن آرزوها
امیر مؤمنان در این زمینه فرمود:«قلِّل الامال تخلص لک الأعمال» ( شرح غررالحکم، ج 4، صفحه 511)
آرزوها را کم کن، تا اعمالت خالص گردد.
د ـ پرهیز از گناه و هوای نفس
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه واله ـ فرمود:«تمام الاخلاص اجتناب المحارم» ( میزان الحکمه، ج 3، صفحه 63)
دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است.
فرآوری : زهرا اجلال
اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرّکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرّب به خداست که او را به کار وامیدارد و بس. این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی میتواند، به آن برسد که غرق در محبّت خدا باشد، به حدّی که در دلش برای محبتهای دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده میکند، به خاطر لذّت بردن از آنها نباشد، بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، به دست آورد.
چگونه مخلص شویم؟
برای رسیدن به اخلاص، باید در بینش و اعتقاد و باورهای دینی دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است.
اگر باور داشته باشیم که:
انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستی و هدف آفرینش است،
طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش میدهد و حتّی کارهای جزئی را در صورت نیّت پاک، اجری بزرگ میدهد،
هیچ کار کوچک و بزرگی در حساب خدا گم نمیشود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید،
خداوند، کارهای فاسد و عیوب ما را میپوشاند و خوبیهای ما را آشکار میسازد،
ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتی است که انسان، «دنیا» را بهای خود قرار دهد.( نهجالبلاغه، خطبه 32)
در قیامت، همه واسطهها و شفیعها از کار میافتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود میبخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّتهایشان دل میبندیم، کاری ساخته نیست و هر فردی نتیجه کار خود را میبیند و محصول خویش را درو میکند
مشتری اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله میکند و با او طرف حساب است،
هر چه داریم از خداست، او «ولیّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست،
انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمیتواند داشته باشد،( سوره احزاب، آیه 4) یا خدا دوستی یا دنیاطلبی، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا،
دنیا، شکوفهای زودگذر است، غنچهای است که برای کسی باز نشده و به کسی وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالای غرور و متاعی اندک به حساب آورده است،
در قیامت، همه واسطهها و شفیعها از کار میافتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود میبخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّتهایشان دل میبندیم، کاری ساخته نیست و هر فردی نتیجه کار خود را میبیند و محصول خویش را درو میکند.
ریاکاران، اگر در دنیا هم مردم را فریب دهند، ولی در آخرت رسوا خواهند شد و اعمال خود را بر باد رفته و تباه خواهند دید.
آری، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، به خلوص نزدیکتر میشویم و کمتر برای غیر خدا کار میکنیم و نظر و پسند مردم، برای ما مهمّ نخواهد بود. محرّک و انگیزه قویتر ما، این خواهد شد که خدا میخواهد و خدا میپسندد و خدا پاداش میدهد.
اگر ما خدا را نمیبینیم، او که ما را میبیند.
اگر عذابی هم در کار نباشد، به خاطر نعمتهای او، باید شکرگزار باشیم و خالصانه عبادت کنیم و از نافرمانی بپر هیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد.
جهان، سفره گسترده نعمتهای الهی برای ماست، رو به دیگران کردن و ریا و تظاهر نمودن، ناسپاسی در برابر خدای رحمان و نعمتهای بی پایان اوست. عبادت را، حتّی نه برای رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه به خاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت میکرده است.
کسی به مقام اخلاص میرسد که به مرحله یقین رسیده باشد. و به تعبیر حضرت علی علیهالسلام اخلاص، میوه یقین است:
«الاخلاص ثمرة الیقین» ( فهرست غررالحکم، واژه اخلاص)
اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهای ما را میبیند و از نیّتهای قلبی ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضای او در مقابل دنیای زودگذر، ارزش بیشتری دارد، … بیشتر و سریعتر به اخلاص میرسیم و دیگر از دیگران، توقّع تعریف و ستایش و چشمداشت تقدیر و تشکّر نداریم.
آن گونه که خانواده امیرالمؤمنین، به خاطر خدا سه روز، افطار خود را به یتیم و اسیر و مسکین بخشیدند، بی آنکه امید سپاس و توقّع تشکّر داشته باشند،( سوره انسان، آیه 9) خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه آنان، سوره «هل اتی …» را نازل کرد و از آن اهل بیت، تجلیل نمود.
انسان مخلص، در راه انجام وظیفه، با تعریف یا انتقاد مردم، کند یا تند نمیشود.
بی توجهی مردم، او را دلسرد و پشیمان از کار نیک نمیسازد.
هر کار را به خاطر ادای تکلیف شرعی انجام میدهد،
به خاطر نظر این و آن، برنامههایش را متفاوت نمیسازد.
مال و مقام، مانع او از اجرای فرمان خدا نمیشود، ظاهر و باطنش یکی است.
در راه خدا و دین، ملامتها و بیمهریها را تحمّل میکند.
از تعصّب و خودخواهی به دور است،
به کارهای اشتباه، اصرار نمیکند و ادامه نمیدهد.
مطیع «تکلیف» است، نه مجری دلخواه خود یا پسند مردم!
علی ـ علیهالسلام ـ در این باره فرمود: «ثمره العلم إخلاص العمل» اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است. یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر میشود. و نیز فرمود: «اخلاص العمل من قوّه الیقین…»
دستورالعملی از معصومین
در سخنان پیشوایان معصوم، راههایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر میکنیم؛
الف ـ قطع طمع از غیر خدا
امام باقر ـ علیهالسلام ـ در این باره میفرماید:
«بنده، پرستشگر واقعی خدا نمیشود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند میفرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را میپذیرد.»( مستدرک الوسائل، ج 1، صفحه 101، آل البیت)
ب ـ افزودن بر علم و یقین
علی ـ علیهالسلام ـ در این باره فرمود: «ثمره العلم إخلاص العمل» ( شرح غررالحکم، ج 3، صفحه 332)
اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است.
یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر میشود. و نیز فرمود: «اخلاص العمل من قوّه الیقین…» ( همان، ج 1، صفحه 343 )
اخلاص عمل از قوت یقین است.
ج ـ کم کردن آرزوها
امیر مؤمنان در این زمینه فرمود:«قلِّل الامال تخلص لک الأعمال» ( شرح غررالحکم، ج 4، صفحه 511)
آرزوها را کم کن، تا اعمالت خالص گردد.
د ـ پرهیز از گناه و هوای نفس
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه واله ـ فرمود:«تمام الاخلاص اجتناب المحارم» ( میزان الحکمه، ج 3، صفحه 63)
دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است.
فرآوری : زهرا اجلال
? بر روی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیبا تر از این دعا ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمد صلوات ? ?الّلهُمَّ ?? ?صلّ?? ?علْی ?? ?محَمَّدٍ ?? ?وآلَ??محمد
(یکی از علما حوزه علمیه قم به خدمت علامه طباطبایی شرفیاب شدم)عرض کردم آقا! من عجول وبي صبرم، حوصله معطلي ندارم! در يک جمله برايم عصاره همه معارف_اسلام را بيان کنيد! علامه طباطبایی خنده مليحي کرد و فرمود: با همه مهربان باش!
پیامبر(ص): قَد وَکَّل اللهُ بِکُلِّ شَیطانٍ مَرِیدٍ سَبعَةً مِن مَلائِکَتِهِ فَلَیسَ بِمَحلولٍ حتّی یَنقَضِیَ شَهرُکُم هذا***خداوند بر ھر شیطان سركشى ھفت تن از فرشتگان خود را گمارده است كه تا پايان اين ماه ھمچنان در بند آن ھا مى باشد.***وسایل الشیعه
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
صداي پاي عيد مي آيد. عيد قربان عيد پاك ترين عيدها است عيد سر سپردگي و بندگي است. عيد بر آمدن انساني نو از خاكسترهاي خويشتن خويش است. عيد قربان عيد نزديك شدن دل هايي است كه به قرب الهي رسيده اند. عيد قربان عيد برآمدن روزي نو و انساني نو است.
… و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر كه هست - بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب كني، من فقط مي توانم ” نشاني ها “يش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي كند، آنچه تو را در “رفتن"، به “ماندن” مي خواند، آنچه تو را، در راه “مسئوليت” به ترديد مي افكند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا “پيام” را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف كني، آنچه ترا به “فرار” مي خواند، آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي كشاند، و عشق به او، كور و كرت مي كند، ابراهيمي و “ضعف اسماعيلي” ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد.
… و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك ” نقطه ضعف"!
اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!
سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يك قرن زندگي پر كشاكش و پر از حركت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شكنجه زندگي. جواني آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي: سارا.
و اكنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرك، و تحمل يك قرن شكنجه “مسئوليت روشنگري و آزادي"، در “عصر ظلمت و با قوم خو كرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يك “بشر” مانده است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يك “بنده خدا” ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي كه ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد.
خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش - كه عمر را همه در كار او به پايان آورده است، رحمت مي آورد و از كنيز سارا - زني سياه پوست - به او يك فرزند مي بخشد، آن هم يك پسر! اسماعيل، اسماعيل، براي ابراهيم، تنها يك پسر، براي پدر، نبود، پايان يك عمر انتظار بود، پاداش يك قرن رنج، ثمره يك زندگي پرماجرا، تنها پسر جوان يك پدر پير، و نويدي عزيز، پس از نوميدي تلخ.
و اكنون، در برابر چشمان پدر - چشماني كه در زير ابروان سپيدي كه بر آن افتاده، از شادي، برق مي زند – مي رود و در زير باران نوازش و آفتاب عشق پدري كه جانش به تن او بسته است، مي بالد و پدر، چون باغباني كه در كوير پهناور و سوخته ي حياتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گويي روئيدن او را، مي بيند و نوازش عشق را و گرماي اميد را در عمق جانش حس مي كند.
در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك ” نقطه ضعف"!
در عمر دراز ابراهيم، كه همه در سختي و خطر گذشته، اين روزها، روزهاي پايان زندگي با لذت “داشتن اسماعيل” مي گذرد، پسري كه پدر، آمدنش را صد سال انتظار كشيده است، و هنگامي آمده است كه پدر، انتظارش نداشته است!
اسماعيل، اكنون نهالي برومند شده است، جواني جان ابراهيم، تنها ثمر زندگي ابراهيم، تمامي عشق و اميد و لذت پيوند ابراهيم!
در اين ايام، ناگهان صدايي مي شنود:
“ابراهيم! به دو دست خويش، كارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بكُش"!
مگر مي توان با كلمات، وحشت اين پدر را در ضربه آن پيام وصف كرد؟
ابراهيم، بنده خاضع خدا، براي نخستين بار در عمر طولاني اش، از وحشت مي لرزد، قهرمان پولادين رسالت ذوب مي شود، و بت شكن عظيم تاريخ، درهم مي شكند، از تصور پيام، وحشت مي كند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترين جنگ، جنگِ در خويش، جهاد اكبر! فاتح عظيم ترين نبرد تاريخ، اكنون آشفته و بيچاره! جنگ، جنگ ميان خدا و اسماعيل، در ابراهيم.
كرپن ها، همان روحانيان دين “مهر” بوده اند و به دليل قرباني كردن “گاو” از سوي ايشان، واژهي “قرباني” نيز از همينان برگرفته شده است.
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.
در روايات مختلف ديني آمده است كه ابراهيم در سن بالا داراي فرزندي شد كه او را اسماعيل نام نهاد و برايش بسيار عزيز و گرامي بود. اما مدتها بعد، هنگامي كه اسماعيل به سنين نوجواني رسيده بود، فرمان الهي چندين بار در خواب به ابراهيم نازل شد و بدون ذكر هيچ دليلي به او دستور داده شد تا اسماعيل را قرباني كند.
او پس از كشمكشهاي فراوان دروني، در نهايت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر مي روند و ابراهيم آماده سر بريدن فرزند محبوب خود مي شود. اما به هنگام انجام قرباني اسماعيل خداوند كه او را سربلند در امتحان مي يابد، گوسفندي را براي انجام ذبح به نزد ابراهيم مي فرستد.
اين ايثار و عشق پيامبر به انجام فرمان خدا، فريضه اي براي حجاج مي گردد تا در اين روز قرباني كنند و از اين طريق براي يتيمان و تهيدستان خوراكي فراهم سازند. در اين روز همچنين مستحب است كه نماز عيد قربان برپا گردد. نماز عيد قربان بايد در فاصله زماني طلوع آفتاب روز عيد تا ظهر خوانده شود و شامل دو ركعت است.
اولين معنايي كه از عيد به ذهن مي رسد، تغييراتي است كه انسان از ظاهر خود و يا در طبيعت مي بيند . اين آرايش ظاهري همچون پوشيدن لباس نو و آمدن بهار طبيعت به يك معنا عيد ناميده شده است .
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.
در روايتي از امير المومنين علي عليه السلام آمده است كه : هر روزي كه انسان در آن به زشتي آلوده نگردد آن روز عيد است چرا كه زشتي مهمترين بستر ظهور نزاع ميان آدميان است و باعث بر هم خوردن آرامش دروني و بيروني انسان ها مي گردد و اين همان چيزي است كه با عيد يعني آرامش و شادماني منافات دارد .
از سوي ديگر حركت انسان ها به سوي علم و معرفت همواره با شادماني و نشاط توأم است خاصه آن كه وقتي انسان معناي جديدي كشف ميكند ، ابتهاج زائد الوصفي تمام وجود آدمي را در بر ميگيرد ، آن لحظه تازه عيد ناميده ميشود .
معناي ديگري كه از عيد عارفان به ما آموخته اند، جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي معشوق است. و نماد ظاهري آن ايام حج و عيد قربان است كه حيواني را انسان به عنوان تحفه و هديه به طرف جايگاه معيني مي برد تا براي كامل شدن عبادت قرباني كند. مولوي در اين معنا گفته است:
خويش فربه مي نماييم از پي قربان عيد كان قصاب عاشقان بس خوب و زيبا مي كشد
كشته شدن در پاي محبوب و قرباني كردن خود مهمترين تعريفي است كه مولوي از عيد به ما مي دهد.
در تمامي اين تعريف ها عيد براي انسان مطرح شده است، يعني ما در شرايط ويژه اي احساس مباركي و نو شوندگي داريم . اما به نظر مي رسد اين تازگي قبل از آن كه در رابطه با ما معني شود در باره توليد كننده اين شرايط يعني خداوند بايد معنا شود. چون خداوند “بديع السموات و الارض است ” و خود را با عنوان “فتبارك الله احسن الخالقين” به ما معرفي نموده است . و از سوي ديگر اين مباركي در تمامي ملك و ملكوت عالم جاري است، لذا از اين خداي بزرگ و مبارك ميتوان هر لحظه طعم مباركي را چشيد به همين دليل اگر عيدي است اولاً از آن خداست نه از آن آدميان، و اين معنا با ساير تعاريف آمده در باب عيد يك فرق گوهري دارد كه آن محوريت خداست .
قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.
زماني كه حيواني در روز عيد قربان در وادي منا به دست حجاج مسلمان ذبح مي شود و نغمه روحاني “بسم الله وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض” طنين در فضاي قربانگاه مي افكند خاطره اعجاب انگيز و الهام بخش دو عبد موحد و دو بنده با اخلاص خدا ابراهيم و اسماعيل را در دل ها زنده مي سازد.
پدري پير و كهنسال با چهره اي نوراني و ملكوتي كه آثار عظمت و جلالت روحي از سيماي متين و آرام او نمايان است بر بالين فرزند جوان و خوش سيماي خود ايستاده آستين بالا مي زند و تيغ برنده اي را در پي حكم غيبي الهي بر گلوي فرزند مي نهد.
قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.
فرزند نيز بدون ترس و وحشت و با حالت تسليم مي گويد پدر به آنچه مامور گشته اي عمل كن كه من هم به خواست خدا از صبركنندگان خواهم بود و سرانجام ابراهيم با موفقيت كامل از اين امتحان بزرگ الهي سربلند بيرون آمده و به درجه اي از اخلاص و فداكاري در راه خدا مي رسد كه خداوند مي فرمايد: ذبح عظيمي فدايش كرديم.
لذا خداوند براي بزرگداشت اين خاطره توحيدي و اخلاص الهي مقرر فرموده هر سال در موسم حج در وادي مني توسط زوار بيت الله الحرام گوسفند، گاو و يا شتري ذبح گردد تا آن صحنه فوق العاده درخشان چون نوري براي هميشه در تاريخ انسانيت بدرخشد و خاطره ازخودگذشتگي آن دو بنده مخلص (ابراهيم و اسماعيل) سندي براي نمايش شرف و فضيلت آدميت باشد.
لذا مسلمين در روز عيد قربان موظفند با تشكيل مجامع عمومي و برگزاري نماز عيد و انشاي خطبه شركت عظيم و آسماني خود را در اين عيد مبارك به گوش جهانيان برسانند و رعب و ترس از اتحاد و همبستگي خود را در قلب دنياي استكبار و كفر و نفاق بيفكنند.
در روايت هاى مكررى نقل شده كه در روز عيد اضحى قربانى كنيد تا گرسنگان وبيچارگان از خوردن گوشت سير شوند؛ آنان كه روزها بلكه ماه ها توان تهيه گوشت براى خانواده خويش را ندارند، در اين روز فرخنده كه براى همگان عيد است و بسيار خجسته و مبارك است، خوشحال گردند و از خوردن گوشت حلال، بى منت، سير شوند.
و امروز روز “تكبير” است؛ تكبيرى گويا، كوبنده، محكم و بامحتوا، تكبيرى كه بازتابش كاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستم ديدگان را شاد سازد؛ تكبيرى كه دشمنان را براى هميشه از ضربه زدن به اسلام، نوميد گردان.
برگرفته از سايت تبيان
علي معروفي
و فرمود امام صادق علیه السلام :
«اَلْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ مِمَّنْ یُعْجِبُ بِعَمَلِه وَ هُوَ لا یَدْری بِمَ یَخْتِمُ لَهُ».
عجب است و بسیار عجب از کسی که از عمل خود عُجب بکند و به بسیاری عمل خود نازد و حال آن که نداند که
خاتمه او سعادت است یا شقاوت؟ و نجات است یا هلاکت؟
ایام سوگواری حضرت اباعبداله الحسین (ع) را به تمامی آزادگان جهان الی الخصوص همه شیعیان راستین آن حضرت تسلیت عرض مینماییم.